بررسی کاربرد رویکرد شناختی در معماری داخلی و تأثیر آن بر حس رضایتمندی افراد
کلمات کلیدی:
معماری داخلی, رضایتمندی افراد, رویکرد شناختی, روانشناسی محیطی, تجربه حسی, نورپردازی, رنگبندیچکیده
این مقاله به بررسی کاربرد رویکرد شناختی در معماری داخلی و تأثیر آن بر حس رضایتمندی افراد میپردازد. پژوهش حاضر با تمرکز بر عناصری مانند نورپردازی، رنگبندی، چیدمان فضا و استفاده از مواد طبیعی در محیطهای داخلی، تاثیرات این عوامل بر تجربه و ادراک حسی و روانی کاربران را تحلیل کرده است. یافتهها نشان میدهد که نور طبیعی و تنظیم مناسب نور مصنوعی باعث افزایش حس آرامش و تمرکز در کاربران شده و ارتباط با طبیعت را در محیطهای کاری و مسکونی تقویت میکند. همچنین، رنگهای سرد مانند آبی و سبز، احساس امنیت و آرامش را در محیطهای داخلی افزایش داده، در حالی که رنگهای گرم میتوانند احساس هیجان و انرژی را به همراه داشته باشند. از سوی دیگر، چیدمان فضایی منظم و قابل پیشبینی که امکان دسترسی آسان و حرکت راحت در محیط را فراهم میآورد، حس کنترل و امنیت را در کاربران تقویت میکند. یافتهها همچنین نشان دادند که استفاده از مواد طبیعی و بافتهای ارگانیک مانند چوب و سنگ میتواند تجربه مثبتتری را از فضا ایجاد کرده و حس تعلق و آرامش را بهبود بخشد. در مجموع، این تحقیق اهمیت رویکرد شناختی در طراحی فضاهای داخلی را برجسته میسازد و نشان میدهد که توجه به نیازهای شناختی و روانی کاربران میتواند رضایتمندی و کیفیت زندگی افراد را در فضاهای داخلی بهبود بخشد. با این حال، محدودیتهای تحقیق از جمله اندازه نمونه و تمرکز بر عوامل خاص نشاندهنده ضرورت انجام تحقیقات جامعتر در آینده است.